حدیث قدسی

ساخت وبلاگ

ای فرزند آدم! آن چه هست از مال، مال من است و از مال تو چیزی عایدت نمی شود، مگر آن چه که تصدّق کردی و پیش فرستادی، یا خوردی و دفع کردی، یا پوشیدی و کهنه نمودی.[1]

ـ و در بیان دیگر فرمودند:

دنیا خانه ی کسی است که دیگر خانه ای ندارد.
مال کسی است که مالی دیگر ندارد.
آن را کسی جمع می کند که عقل ندارد.
کسی برای آن دشمنی می کند که نادان است و دانایی ندارد.
شخصی برای مال دنیا حسد می ورزد که بصیرت ندارد.
و آن کسی برای دنیا تلاش می کند که یقین (به آخرت) ندارد.[2]

ـ خداوند به موسی(علیه السّلام)خطاب کرد:
این خانه(دنیا) بد خانه ای است، مگر برای کسی که در آن عملی داشته باشد. دل خود را از آن فارغ کن و دل به محبّت دنیا نبند که هیچ گناه کبیره ای بدتر از آن نزد من نخواهی آورد.[3]

ـ پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم):
طایفه ای را در روز قیامت می آورند که اعمال نیکشان به اندازه ی کوه های تهامّه (بین مکّه و شهرهای جنوبی حجاز) می باشد. امر الهی می رسد که آنان را داخل جهنّم کنید.
عرض می کنند: ایشان اهل نماز بوده اند.
خطاب می رسد: آری اینان اهل نماز و روزه و گاهی شب زنده داری بودند، ولی هرگاه چیزی از دنیا پیدا می شد، بر آن می جَستند.[4]
ـ همان حضرت(صلّی الله علیه و آله و سلّم)می فرمایند:
مرا با دنیا چه کار؟!
مَثَل من و دنیا، مَثَل سواره ای است که در روز گرمی به زیر درختی رسد و ساعتی در سایه ی آن بخوابد و آن را بگذارد و برود.[5]

ـ امام صادق(علیه السّلام):
وقتی خداوند به موسی و هارون(علیه السّلام)امر کرد که به قصر فرعون بروند! فرمود: اگر بخواهم چنان زینت دنیا به شما دو نفر می دهم که فرعون در مقابلتان احساس عجز و بیچارگی کند، ولی دنیا را از شما می گیرم و تنگ می کنم و با همه ی دوستانم چنین کنم، مانند چوپان مهربانی که گوسفندانش را از گیاهان زهرناک و جاهای خطرناک دور می کند. و این به جهت پستی ایشان نزد من نیست، بلکه می خواهم کرامت خود را نسبت به آنان کامل کنم.[6]

الحذر ای غافلان زین وحشت آباد الحذر
                                 الفـرار ای عاقلان زیـن دیـو مردم الفرار

ـ مرحوم نراقی(ره) به نقل از یکی از بزرگان می گوید:
هیچ چیز از دنیا روزی به دست تو نمی آید، مگر آن که پیش از تو صاحبی داشته و بعد از تو هم صاحبی خواهد داشت و چیزی جز غذا به تو نمی رسد، پس خود را برای خوردن هلاک مکن، مثل روزه داری باش که در آخرت افطار کنی.

زیرا شبهه ای نیست که زمین همان زمین قبلی است که دیگران قبل از تو بر آن راه رفته و تصرّف کرده اند.
اگر مملکت داری، پادشاهان قبلی آن را گذاشته اند.
اگر مزرعه و باغ داری، قبلی ها در آن تخم گذاشته اند و...
دنیا بود و ما نبودیم، خواهد بود و ما نخواهیم بود.
چگونه دل به آن ببندیم و لذّت ببریم که ناپایدار است؟!

اهل دنیا همیشه در خوفند که کدام روز آن نعمت ها و اموال و نبودن از آن ها گرفته می شود و یا کدام حادثه آن ها را فرا می گیرد.
کدام نعمت دنیا است که شاد کننده ی انسان باشد و همراه اندوهی نباشد.
ـ اگر دنیا طلای فانی بود و آخرت سفال باقی، عاقل می بایست سفال باقی را اختیار کند. در حالی که بر عکس آخرت طلای باقی و دنیا سفال فانی است؛ زیرا اگر سفال نبود، خداوند به دشمنان خودش نمی داد.

ـ لقمان به فرزندش می فرماید:
دنیا را به آخرت بفروش تا از هر دو سود نمایی.
و آخرت را به دنیا نفروش و گرنه از هر دو ضرر می کنی.
ای فرزند! پیش از تو مردمان از برای اولاد خود اموال بی شمار جمع کردند، نه مال از برای ایشان باقی ماند و نه اولاد.
ای فرزند! هنگام حضورت در موقف و نزد پروردگار، از چهار چیز از تو محاسبه نمایند:

ـ جوانی را در چه راهی صرف کردی؟
ـ عمرت را به چه چیزی به باد دادی؟
ـ مالت را از کجا آوردی؟
ـ مالت را در چه جایی خرج کردی؟[7]
ـ روح الامین از نوح (علیه السّلام) پرسید:
یا نبی الله و ای دراز عمرترین پیامبران!
دنیا را چگونه دیدی؟
گفت: مانند خانه ای که دو در داشته باشد، از یک در آمدم و از در دیگر رفتم.(به روایت صدوق عمر نوح(علیه السّلام) 2500 سال بوده است.) [8]

ـ امام خمینی(ره) در کتاب اربعین حدیث خود می فرماید:
بدان که اوّل منزل از منازل انسانیّت، منزل یقظه و بیداری است. مرحوم شیخ عظیم الشّأن شاه آبادی، (ره) می فرمودند تا انسان متنبّه نشود که مسافر است و لازم است از برای او سیر و دارای مقصدی باشد که ناچار است به سوی آن حرکت کند و حصول این مقصد ممکن است، عزم برای او حاصل نشود و دارای اراده نگردد و هر یک از این امور دارای بیان و شرحی است که اگر به ذکر آن بپردازیم به طول می انجامد.
باید دانست که از موانع بزرگ این بیداری، که اسباب نیسان مقصد و نیسان لزوم سیر شود و اراده و عزم را در انسان می میراند آن است که انسان گمان کند وقت برای سیر وسیع است.

اگر این ماه یا امروز سفر نکند، ماه دیگر یا روز دیگر سفر می کند و این در ازی رجاء و ظنّ بقاء و امید حیات و رجاء سعه ی وقت، انسان را از اصل مقصد که آخرت است و لزوم سیر به سوی او لزوم اخذ رفیق و زاد طریق باز می دارد و انسان به کلّی آخرت(مقصد) را فراموش می کند.
و خدا نکند که انسان سفر دور و دراز و پر خطری داشته باشد و وقت او تنگ باشد و عُدّه و عِدّه برای او خیلی لازم باشد و هیچ نداشته باشد و ناچار وقتی سفر پیش آید بیچاره شود و در آن سفر افتاده و در بین راه هلاک گردد و راه به جایی نبرد.

پس ای عزیز!
در صدد اصلاح مخاطرات سیر و موانع حرکت باش و با توبه و انابه و رجوع به حق در صدد جمع زاد و راحله باش! ناگاه اجل موعود می رسد و باید بی زاد و راحله به سفر برویم. نه عمل صالحی داریم و نه علم نافع و امیرالمؤمنین (علیه السّلام) حق دارد که بر ما بترسد؛ زیرا او می داند که چه سفر پر خطری در پیش رو داریم.
هان، ای دل غافل!
از خواب برخیز و مهیّای سفر آخرت شو.

در اعمال شب بیست و هفتم ماه رمضان عرض می کنیم:
اَللّهُمَّ اِنّی اَسألُکَ التَّجافی عَنْ دارِ الغُروُر، وَ الاِناَبهَ اِلی دارِ السُّروُرِ وَ الاستِعدادَ لِلمَوتِ قَبلَ حُلوُلِ الفَوْتِ
خداوندا! از تو دوری از این خانه ی فریب و غرور را درخواست می کنم وهمچنین بازگشت به خانه ی سرور را. و از تو آمادگی برای مرگ را قبل از فرارسیدن آن می خواهم.[9]

برگرفته از کتاب در محضر امیرالمؤمنین(علیه السّلام) - جلد4
حجة الاسلام والمسلمین محمدرضا حاتم پوری کرمانی

-----------------------------------------------------------------------------------

 1 - معراج السّعاده، ص 324
 2 - همان مدرک، ص 32، تنبیه الخواطر، ص 105
 3 - مدرک سابق، ص 327
 4 - همان مدرک، به نقل از احیاء العلوم، ج 3، ص 177
 5 - اصول کافی، ج 2، ص 134
 6 - معراج السّعاده، ص 332
 7 - همان مدرک، ص 332
 8 - همان مدرک، ص 335، محجه البیضاء، ج 5، ص 357
 9 - اربعین حدیث، ص

درخت معنویت...
ما را در سایت درخت معنویت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : djesmania بازدید : 180 تاريخ : دوشنبه 5 تير 1396 ساعت: 5:47